یک زن
لحظه های اول زندگی خود را تجسم می کنم. در اتاق عمل بیمارستان مهرگان اصفهان، عرفان کوچولو در اتاق زایمان به دنیا میآید. دکتر من را بلند کرده تا با زدن ضربه به باسن نحیف من این پروسه مرسوم را انجام دهد، که ناگهان مادرم با فریادی او را میخکوب میکند. “اوییی دکتره پدر سوخته، […]